به گزارش مشرق، "آتش به اختیار" مفهومی است که مابه ازای تاریخی زیادی در تحولات سیاسی اجتماعی تاریخ معاصر ایران میتوان برایش یافت؛ از دورانی که دانشجویان براساس فرمان "آتش به اختیار" سفارت امریکا را تسخیر کردند و به عنوان یک اقدامی افتخارآمیز و غرورانگیز در تاریخ معاصر ایران ثبت شد و حضرت امام نیز آن را انقلاب دوم نامیدند تا لحظهلحظههای دوران دفاع مقدس که نمونههای فراوانی را میتوان مثال زد. نمونههایی که نشان میدهد در دوران دفاع مقدس بسیاری از فتوحات در سایه اقدام "تمیز" با فرمان "آتش به اختیار" به دست آمده است. به عبارتی مردم بدون آنکه دستوری یا فرمانی به صورت سازمان یافته، ارگانی و رسمی از جایی دریافت کنند و چرتکهها به صدا دربیایند به میدان مبارزه رفتند و از کیان کشور خود دفاع کردند.
در دوران دفاع مقدس بسیاری از مردم در اقداماتی کاملا خودجوش سازمانی برای خود درست میکردند و به میدان میآمدند، در صورتی که برخی از مواقع هیچ دستگاه دولتی یا حتی قوای نظامی کشور نمیتوانستند ساختار مستحکم این چنینی را برای مواجهه با وقایع درست کنند. در دوران دفاع مقدس نمونههای زیادی میتوان از "آتش به اختیار"ی مردم یافت ولی در اینجا فقط بخشی از آنها مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد.
1- کمکهای مردمی به جبهههای نبرد
در بحبوحه جنگ تحمیلی جبهههای نبرد نیاز به تجهیزات و امکانات فراوانی داشت و هر از گاهی رادیو و تلویزیون نیازهای رزمندگان اسلام را اعلام میکردند. در این شرایط مردم به صورت خودجوش در محل ستاد نمازجمعهها و مدارس کمکهای نقدی و غیرنقدی خود را برای رزمندگان اسلام در جبههها جمع میکردند تا نیازهای رزمندگان اسلام را رفع کنند.
مردم برای این کار سازمانی را ایجاد کردند و در بین خود فوراً برخی از اشخاص را مأمور کردند که هم کمکها را به صورت متمرکز جمع آوری کند و هم آنها را به جبهههای جنگ برسانند.
پرواضح است که این اقدام نیروهای مردمی از مصایق "آتش به اختیار" در دوران دفاع است. زیرا اقدامی بود که به صورت خودجوش و متناسب با نیازهای روز کشور توسط مردم ایجاد شد و هم اینکه در دستگاه های دولتی و نظامی نیز کسی متولی چنین کاری نشده بود.
البته پس از این اقدام خودجوش مردم، مسئولان کشور به فکر افتادند تا ستادی را برای جمعآوری کمکهای مردمی تشکیل بدهند. بر همین اساس "ستاد کمکهای مردمی" زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و مردم میتوانستند عضو ستاد شوند. البته همچنان کمکهای مردم در محل نماز جمعهها جمعآوری میشد.
2- آزادسازی خرمشهر
یکی دیگر از میدان هایی که مردم به صورت "آتش به اختیار" به صحنه آمدند و در مقابل دشمن متجاوز قرار گرفتند، زمانی بود که عراق تنها پس از گذشت یک روز از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، نیروگاه اتمی بوشهر را بمباران کرد و حتی به این اقدام خود اکتفا نکرد و باز هم در روز 31 تیرماه دوباره حملات گسترده ای را به خاک جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد و برای تصرف مجدد خرمشهر موانع مقدماتی را از مرز بینالمللی برداشت و وارد خاک ایران شد.
نیروهای زرهی عراق با بکارگیری سلاح ممنوعه شیمیایی خود را به جاده اهواز رساندند و با تصرف این مناطق خرمشهر در یک قدمی سقوط قرار گرفت.
امام خمینی بلافاصله توسط حاج احمد آقا پیامی را برای سپاه پاسداران فرستادند و تاکید کردند:"اینجا نقطه حیاتی کفر و اسلام است، یعنی نقطه شکست و پیروزی، یا اسلام یا کفر است و باید متر به متر بجنگید و هیچ چیزی از هیچکس پذیرفته نیست." سپس مرحوم حاج احمدآقا خطاب به سردار صفوی که پیام را یادداشت می کرد به این مسئله اشاره کرد که اگر خدای نکرده در خرمشهر یک حادثه رخ بدهد دیگر ما هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم. این جمله و تاکید امام به وضوح نشان می دهد این ماموریت و این عملیات چقدر برای کشور حیاتی و مهم است.
پس از فرمان امام خمینی که ایشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان قوای نظامی مورد خطاب قرار می دهند، سپاه عملیات خود را برای مقابله با تجاوز جدید رژیم بعث آغاز می کند اما باز در همان کوران اتفاقات طی اطلاعیه ای از مردم درخواست می کند به قوای نظامی کمک کنند و در کنار رزمندگان قرار گیرند.
مردم هم که می بینند قوای نظامی توانایی مقابله با رژیم بعث عراق را ندارد باز هم به صورت "آتش به اختیار" و فارغ از هرگونه اجبار و دستور سازمان یافتهای به جبههها میروند و در کنار رزمندگان قرار میگیرند. حضور گسترده و به هنگام مردم در جبهه ها به گونهای بود که رژیم بعث در حمله روز جمعه 31 تیرماه 1367 به خرمشهر با مقاومت چشمگیر قوای نظامی و قوای مردمی جمهوری اسلامی مواجهه میشود و شکست میخورد. حتی خسارت سنگینی به 3 لشکر زرهی، مکانیزه و چهار تیپ عراق وارد می آید و وادار به عقبنشینی میشود.
پس از عقبنشینی از مواضع خود در جریان حمله به خرمشهر، قوای زرهی رژیم بعث عراق 2 بار دیگر نیز تلاش میکنند تا بتوانند خرمشهر را تصرف کنند ولی باز هم شکست میخورند و به طور کامل از جبهه جنوب به عقب رانده میشوند. در این درگیری رژیم بعث عراق نه تنها به خواسته خود نمی رسد بلکه خسارت سنگینی میبیند و در این عملیاتها علاوه بر اینکه حدود 5 هزار نفر از افراد بعثی به هلاکت می رسند، تعداد زیادی تانک و نفربر توسط رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته می شود.
3- آزادسازی مناطق غرب کشور
پس از آنکه قطعنامه 598 توسط ایران پذیرفته می شود، رژیم بعث عراق علاوه بر مناطق جنوب کشور که شرح آن در بند 2 آمده است، مناطق غرب کشور را نیز مورد هدف قرار می دهد و با حملات پی در پی قسمت وسیعی از اراضی غرب از جمله سرپل ذهاب، پادگان ابوذر را تصرف می کند. صدام حسین هم وقتی می بیند نیروهای او توانسته اند تا اینجا پیشروی کنند باز دندان طمع تیز می کند و با تمام قوا سعی دارد پیشروی خود را در مرزهای ایران ادامه دهد. در این شرایط رژیم بعث عراق به منطقه گیلانغرب حمله می کند اما با مقاومت بی نظیر نیروهای مردمی که به صورت "آتش به اختیار" در میدان حاضر شده بودند مواجه می شود. این نیروهای مردمی که اسلحه های خود را از سپاه پاسداران دریافت کرده بودند به مقابله با نیروهای نظامی رژیم بعث عراق می پردازند و موفق می شوند دشمن را تا 30 کیلومتری شهر عقب برانند.
4- عملیات مرصاد
پس از آنکه قوای نظامی رژیم بعث عراق نتوانستند به موفقیتی دست پیدا کنند و همانطور که گفته شد خسارت های زیادی را هم متحمل شدند به آشیانه خود برگشتند اما باز دست از شرارت برنداشتند و با تحریک سازمان تروریستی منافقین، این سازمان را جلو انداختند تا شاید به زعم خود بتوانند از طریق سازمان منافقین به اهداف خود دست پیدا کنند.
رژیم بعث عراق آنقدر به سازمان منافقین دلگرمی داده بودند که مسعود رجوی، سرکرده سازمان منافقین به سربازان خود گفت:"نیروهای ایرانی به خاطر حملههای بیامان عراق از هم پاشیده و جبههها خالی است؛ در داخل هم دولت اقتداری ندارد؛ چون قطعنامه را قبول کرده. مطمئن باشید به کرمانشاه که برسیم همه مردم ایران پشتیبان ما خواهند شد و با گاو و گوسفند به استقبالمان میآیند. بقیه بحثها هم بماند برای میدان آزادی."
سازمان منافقین توانستند با حمایت صدام سرپل ذهاب را پشت سر بگذارند و شهر کرند را تصرف کنند اما طولی نکشید تا اینکه مردم منطقه وقتی دیدند کشورشان در خطر است منتظر هیچ دستور یا فرمانی نماندند و به صورت کاملاً خودجوش به مقابله با دشمنان پرداختند.
الله کرم که در جریان عملیات مرصاد "مسئول اطلاعات نیروی زمینی سپاه" بود درباره حضور به موقع مردم برای مقابله با منافقین میگوید: "یگانهای ارتش و سپاه برای جلوگیری از تهاجم دشمن به شهرهای جنوب، به آنجا اعزام شده بودند و لذا مردم، خود در مقابل منافقین مقاومت میکردند. وقتی منافقین در منطقه «چهارزبر» توسط نیروهای نظامی ما متوقف شدند، گروهی از مردم کرمانشاه، همدان و سایر شهرهای غربی به سرعت، خود را به چهارزبر رساندند."
همچنین سردار سلیم آبادی از فرماندهان "مرصاد" نیز در مورد سازمانی که مردم برای مقابله با منافقین خود ایجاد کرده بودند، نیز گفته است: "وقتی منافقان حمله کردند و مردم فهمیدند کشور در خطر است، سر از پا نشناخته به جبهه آمده بودند، حتی برخی از این مردم با خودروهای شخصی، خودشان به منطقه رسانده بودند، مثل این که روز اول جنگ بود و این از الطاف الهی بود که منافقان این گونه حمله کنند و نابودی آنها در آن منطقه فراهم شود. در حالی که آنها اگر به صورت انفرادی وارد میشدند، خطرناک بود و به واسطه نابودی منافقان، امنیت خوبی برای کشورمان ایجاد شد.
همانطور که مشخص است این اقدام مردم بدون هیچگونه ساماندهی از سوی قوای نظامی یا دستگاهی دولتی صورت میگیرد و مردم وقتی سنگرها را خالی میبینند به میدان میآیند و نقشآفرینی میکنند.
5- آمارها از "آتش به اختیار" میگویند
یکی دیگر از مصداقی که مصادیق آتش به اختیار در دوران دفاع مقدس را نشان می دهد، آماری از شهدای دوران دفاع مقدس است که بر حسب وضعیت اشتغال دستهبندی شده است. بر اساس آماری که در جدول زیر آمده است، به وضوح می توان دید که همه اقشار جامعه در جبهه های نبرد حضور داشتند؛ از دانش آموزان و دانشجویان تا کارمندان بخش های دولتی و کارمندان بخش های غیردولتی و آزاد.
براساس آمار درج شده در جدول فوق، شاغلین بخش دولتی که اصلاً نسبتی با قوای نظامی ندارند و اصلاً در چارچوب اداری و سازمانی نمیتوانند در جبهههای نبرد حضور داشته باشند، بیشترین شهدا را در دوران دفاع مقدس دارند. پرواضح است وقتی مردم از همه اقشار با رده های سنی مختلف از جوان تا پیر وقتی می بینند کشورشان به وجود آنها نیاز دارد بدون اینکه دستور اجباری یا دستور سازمان یافته ای یا اداری باشد به جبهه ها می روند و همپای نیروهای نظامی در مقابل دشمن می ایستند.
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی